این روزها سر آقای قالیباف و همکارانشان در شهرداری تهران شلوغتر از همیشه است که دلیل آن هم برگزاری اولین اجلاس شهرداران کلانشهرهای آسیایی در تهران است. ایشان در آخرین یادداشت سایت شخصی خود به این مطلب اشاره کردهاند و در توضیح اهداف این اجلاس نوشتهاند:
در این اجلاس مجموعهای از تجربهها، خلاقیتها و مدیریتهای موفق در سطح جهانی به تهران می آیند، تهران را میبینند و با ما رو راست حرف میزنند، میخواهیم از آنها بیاموزیم.
میخواهیم از جا به جایی پرحجم مسافر در پکن بیاموزیم؛ از شبکه خوب مترو در سئول، از خیابانهای چند طبقه توکیو، از پاکیزگی کوالالامپور، از شبکه خوب تاکسیرانی بعضی کشورهای عربی و هزاران آموختنی دیگر. این اجلاس، اجلاسی است برای مردم تهران؛ برای مردمی که سعی میکنیم با این تجربه آموختن، حمل و نقل روانتری برایشان داشته باشیم، فضای سبز بهتری ایجاد کنیم، دیگر اعصابشان در این ترافیک تهران خرد نشود و... گرچه راه طولانی است اما پیمودنی است.
اینکه این اجلاس چنین نتایج خوشآیندی را برای تهران به ارمغان بیاورد، نویدی مبارک است که امیدواریم با تلاش خدمتگزاران مردم به ثمر بنشیند و کام شهروندان تهرانی را شیرین کند. اما نکتهی اصلی در نگارش این پست بخش آخر یادداشت ایشان است و یکی دو تکمله که با اجازهی آقای قالیباف میخواهم بیان کنم. ایشان در ادامه نوشتهاند:
زمانی پیمودن این راه سخت می شود که از صفر شروع کنیم، به آزمون و خطا مشغول شویم؛ هزینه گزاف از بیت المال بدهیم و بخواهیم چرخ را دوباره اختراع کنیم... نمیدانم چرا بعضی فکر میکنند آموختن از تجربه دیگران زشت است! اتفاقا من فکر میکنم که نه تنها زشت نیست بلکه عقلانیت ایرانی را به سایرین نشان میدهد.
لازم است به حضور آقای قالیباف عرض کنیم که کسی آموختن از دیگران را آنگونه که شما پنداشتهاید، زشت نمیداند؛ بلکه آنچه زشت است «خودباختگی» در برابر مظاهر تمدن و پیشرفت کشورهای توسعه یافته است؛ درد مزمنی که متأسفانه تعدادی از مسوولان کشور و یا کسانی که به یکی دو سفر خارج از کشور رفتهاند مبتلای به آن شده و میشوند.
آنچه کشور ما امروز به آن نیازمند است «اعتماد به نفس ملی» است و تأمین این هدف مهم جز با خودباوری آحاد جامعه خصوصاً جوانان و مسوولان کشور امکانپذیر نخواهد شد.
مقام معظم رهبری بارها در دیدارهایشان با اهالی دانشگاه و علم و فنآوری بر این مطلب تاکید فرمودند که ما آموختن از دیگران را ننگ و عار نمیدانیم و هیچکس هم نگفتهاست که نباید شاگردی کنیم؛ آنچه موجب عقبافتادگی ما در عرصهی حلّ عالمانهی مشکلات جامعه میشود، احساس زبونی و ضعف نفس و ناتوانی درونی است. رهبر عزیزمان در تبیین این بیماری میفرمایند:
نقطهى مقابل اعتماد به نفس، خودکمبینى است؛ خودکمبینى در مقابل فکر یک جناحى از ملتهاى عالم - که امروز غرب مظهر آن است - خودکمبینى در مقابل فلسفهى آنها، خودکمبینى در مقابل علم آنها، حتّى خودکمبینى در مقابل الگوهاى توسعهى ملى که آنها پیشنهاد میکنند؛ در حالى که الگوى توسعهى ملى نسبت به ملتهاى مختلف، گوناگون است. خودکمبینى، این بیمارى بسیار خطرناک، که در طول دهها سال متوالى آن را در کالبد ملت ما تزریق کردند. واژهى فرنگى، فکرِ فرنگى، گردهبردارى از واژههاى فرنگى، جزو کارهاى رایج ماست. من الان گوش میکنم، متأسفانه مىبینم علاوه بر واژههاى فرنگىاى که در طول دهها سالِ گذشته بر زبان مردم جارى شده و وجود دارد، باز در رادیو و تلویزیون ما هر چند وقتى یک بار، یک واژهى فرنگىِ دیگر مطرح میشود که مردم باید از هم سؤال کنند: آقا این یعنى چه؟! بروند به یکى مراجعه کنند؛ آقا معنایش چیست، تا معنایش را بفهمند! خب، چه لزومى دارد؟ این مفهومى که تازه وارد کشور شده که شما میخواهید برایش لغتى بیان کنید، خب برایش لغت بساز! زبان فارسى با این گستردگى...
آقای قالیباف! راه دور نرویم! واژهی فرنگی BRT را چه کسی برای اولین بار بر زبان مردم این شهر انداخت و با تاکید و آب و لعاب بسیار بارها تکرار کرد تا همه آن را فرا بگیرند و به کار ببرند؟ البته این تنها یک نمونه از خودکمبینیهایی است که این روزها زیاد میبینیم و میشنویم.
امیدوارم آقای قالیباف در این اجلاس آنچه برای ادارهی بهتر شهر و انجام مسوولانهتر وظایف شهرداری به آن نیاز دارند را از همتایان آسیایی خود بیاموزند و حقیقتاً به فکر خدمت به مردم و حل مشکلات پیچیدهی کلانشهر تهران باشند و خداینخواسته این اجلاس پرهزینه که به فرمودهی شهردار محترم باید کلاس درسی برای آموختن ایشان و همکارانشان باشد، به محملی برای تبلیغات پر زرق و برق زودهنگام ریاست جمهوری تبدیل نشود.
نوشته شده توسط : سید کمیل
لیست کل یادداشت ها